...اینجا زیر باران

ولی به هر قیمتی شده میخوام دفاع کنم!

/ بازدید : ۱۲

بسم الله مهربون :)

 

تا شنبه از استرس میمیرم.

کله ام بوی قرمه سبزی میده که بدون استاد راهنما میخوام دفاع کنم! اونجا کی هست از من حمایت کنه؟!

با چه دل و جرئتی واقعا؟! :)))))))

 

شکوفه های سیب🍎

/ بازدید : ۲۳

بسم الله مهربون :)

 

زخم های قلبم؟!

تبدیل شدن به شکوفه های سفید_صورتی سیب!

و بالاخره!

/ بازدید : ۲۰

بسم الله مهربون :)

 

🍇

نوبت دفاع گرفتم‌. باورت میشه؟! منکه باورم نمیشه.

بهش خبر دادم دفاع دارم اما دعوتش نکردم. از عمیق ترین نقطه ی قلبم دوست دارم باشه و بیاد. عجیبم نه؟ دعوتش نکردم ولی انتظار دارم پاشه بیاد :))))

 

🍇

هدیه ی فارغ التحصیلی برای خودم دستنبد خریدم. ثانیه به ثانیه از دختر کوچولوی درونم تشکر میکنم که کوتاه نیومد، تلاش کرد و موفق شد. حالا مستقله. میتونه هرچی که بخواد رو داشته باشه. ممنونم از سخت گیری های خانوادم برای درس خوندن که اون موقع ها فکر میکردم مسخره ست ولی حالا خیلی قدرش رو میدونم.

 

🍇

نمیدونه اون پولی که دستش رسیده از طرف منه. هیچ وقت هم نخواهد فهمید. نوش جونت پسر! دینی بود به گردنم که باید صافش میکردم! من یادم نمیره توی سیاه ترین روزها چطوری به من کمک میکردی.

 

🍇

برای کارای درمانی خودم تنبل ترینم. یعنی دلم نمیخواد برم ریخت هیچ دکتر و هیچ مطبی رو ببینم :))))) این بده. پیگیری نکردن هام داره بهم صدمه میزنه.

 

🍇

صد سال هم بگذره اعتراف نمیکنم. 

 

 

آخرین روز فروردین!

/ بازدید : ۱۴

بسم الله مهربون :)

 

یک:

برای خودم آنژیوکت زدم. وقتی برای خودم سرم میزنم همزمان بدترین و بهترین حس های دنیا رو دارم. بهش گفته بودم آنژیوکت آبی بیاره، بنفش آورده بود :|||| طفلک من!

 

دو:

یه ترکیبی توی اورژانس یاد گرفتم که بهش میگفتیم "کوکتل معده"!. ترکیب زیاد علمی ای نیست. یعنی توی هیچ رفرنسی پیدا نمیشه ولی خیلی موثره. براش درست کردم و بردم بهش دادم معده دردش بهتر بشه. از اون روز گیر داده تو چقدر دکتر خفنی هستی، بیا با هم بیشتر آشنا بشیم. بشین بابا :))) کوکتلتو بنوش!

 

سه:

رضا گیر داده به یکی از دوستام. دعوامون شد. بهش گفتم به قرآن بفهمم بهش نزدیک شدی یا هرگونه سیگنالی چه ضعیف چه قوی فرستادی خودم گردنت رو میشکنم. واقعیت اینه که دوستم حیفه. بازیچه نیست.

 

چهار:

وسط مهمونی رفتم نمازم رو بخونم. برگشتم انقدر تیکه انداخت که دلم میخواست سرش رو بکنم توی پی پی گاو :|| حالا که این کار از دستم برنمیومد ولی جوابامم کمتر از این کار نبود. اصلا شورش رو درآورده بود. 

 

پنج:

کی اشکاتو پاک میکنه شبا که غصه داری؟!

 

۳ ۷

نمیدونم.

/ بازدید : ۱

بسم الله مهربون :)

 

نمیتونم تشخصیش بدم با تک تک سلول هام درگیر استرسم یا هیجان!

همه چی قاطی شده و من دلم واقعا وول وول میکنه!

برای تفکیک احساساتم از هم احساس عجز و ناتوانی میکنم!

شگفت انگیز و رویایی!

/ بازدید : ۲۰

بسم الله مهربون :)

 

نترسیدم و انجامش دادم. هنوزم توی بهت و ناباوری ام که چطوری تونستم.

نتیجه؟! عالی، دلخواه، شگفت انگیز، رویایی!

تا ابد، تا وقتی که بمیرم، تک تک روزهای فروردین 1403 یادم میمونه.

 

 

بسم الله قاصم الجبارین!

/ بازدید : ۲۸

بسم الله مهربون :)

 

سپاس خدایی را که درهم شکننده ی سرکشان و نابودکننده ی ستمکاران است.

 

۵

با جریان زندگی همراه شو!

/ بازدید : ۲۳

بسم الله مهربون :)

 

سال 1403 برای من طوفانی شروع شد. به معنای واقعی کلمه طوفانی! فکر میکردم اون زندگی آروم و بی دغدغه ادامه پیدا میکنه ولی نقشه های خدا شگفت انگیزه پسر!

یادم رفته بود زندگی با این سطح از هیجان چه شکلیه!

دلتنگم سی دیینه گلاره کالت!

/ بازدید : ۱۶

بسم الله مهربون :)

 

بستسه پایا دلم و تال گیست

هوف تاف غم میا وقتی که نیست

تش ونی د خرمن زرد خیالم

گر گرتم که چنی چی ن مینالم!

 

ماگما!

/ بازدید : ۲۴

بسم الله مهربون :)

 

نمیدونم چطوری توصیف کنم ولی انگار که بشکه بشکه ماگما میریزن توی قلبم!

 

+عیدتون مبارک :)

 

قلبِ اکلیلی!

/ بازدید : ۲۵

بسم الله مهربون :)

 

واقعا احساس میکنم رابطه ام با خدا وارد مرحله ی شوخی و هیجان شده.

امشب یه اتفاقی افتاد که در لحظه قلب من از شدت اکلیل و پروانه و هیجان داشت شرحه شرحه میشد. این حجم از شادی و خوشحالی برای قلب کوچیکم خیلیییییی زیاده. نمیتونم واقعا. خدایا چه خبره؟! پیر شدم، با ملایمت بیشتری لطفا. پس میفتم، میفتم روی دستت ها!

بروکسیزم!

/ بازدید : ۱۶

بسم الله مهربون :)

 

از دوست دندونپزشکم پرسیدم و بهم گفت بروکسیزم دارم. چه با کلاس واقعا :)) به خاطر تنش و استرس و اضطرابه و باید کنترل کنم. من چیکار کردم؟! نه تنها کنترلش نکردم بلکه هر شب نگرانیِ اینکه فردا بیدار شم ببینم دندونام شکستن هم به استرس هام اضافه شده :))))

 

17 فروردین!

/ بازدید : ۲۴

بسم الله مهربون :)

 

🍇

به خدا خیلی سعی میکنم دکتر روشن فکر و فهمیده و مهربونی باشم ولی اصلا این دخترهایی که دوست پسراشون رو میارن مطب و درخواست ژل لب براشون دارن رو برنمیتابم، نمیتاااااانم :| یک پسر چرا باید فیلر لب بزنه؟ تو میدونی؟

 

🍇

هرکاری میکنم نمیتونم حرفام رو بهش بگم. هر روز از خودم میپرسم پرواز چی شدی دختر؟ انقدر ترسو نبودی که! چی تو رو انقدر میترسونه و مانعت میشه؟!

 

🍇

هر روز تا سر حد مرگ ورزش میکنم. تا اون حدی که فکر میکنم دیگه کالری برای نفس کشیدن هم ندارم که بسوزونم ورزش میکنم و ادامه میدم. احساس میکنم توی ناخودآگاهم چیزی هست که اذیتم میکنه اما بهش آگاه نیستم. چرا؟! چون آخرین باری که اینجوری ورزش میکردم حالم زیاد جالب و مساعد نبود!

 

🍇

بهم میگه "دخترِ چشم جادویی" و من هر بار با شنیدن این لقب هزارتا پروانه توی قلبم ساخته میشه.

 

🍇

چرا کسی برای من کتاب نمیخره؟ گل نمیخره؟ بابا به خدا من هدیه های گرون نمیخوام که :(( کتاب میخوام. نه اینکه خودم نتونم بخرم ها، ولی وقتی از یه نفر دیگه هدیه اش میگیرم هزار برابر بیشتر خوشحال میشم.

 

🍇

فکر کنم شبا توی خواب دندونامو بهم فشار میدم! وگرنه این همه فک درد و دندون درد وقتی صبحا بیدار میشم طبیعی نیست! یادم باشه از دوست دندونپزشکم بپرسم!

 

🍇

بیا نترسیم و انجامش بدیم. بیا حسرت برای آیندمون نکاریم دختر. باور کن هر اتفاقی هم بیفته تهش هیچی نمیشه. نترس، نترس، نترس، تو ترسو نبودی! اگه انجامش دادم میام میگم. اگر هم انجامش ندادم ننگ بر من واقعا!

 

 

 

شده؟!

/ بازدید : ۲۷

بسم الله مهربون :)

 

تا حالا شده یه پیام یک خطی رو هزار بار بخونی و دو هزار بار نگاه کنی؟!

فقط حیدر امیرالمومنین است.

/ بازدید : ۲۷

بسم الله مهربون :)

 

اینک شما و وحشت دنیای بی علی🖤

نهم فروردین.

/ بازدید : ۳۱

بسم الله مهربون :)

 

🐦

درس خوندم. خیلی با تمرکز و مفید و تمیز. واقعا میاد روزی که دوز این همه دارو رو قاطی نکنم؟! حالا با بزرگسال زیاد مشکلی ندارم ولی دوز دارهای اطفال واقعا مصیبته برام :|

 

🐦

نیم ساعت دیگه میخوام برم پارک پیاده روی. اصلا یه حال کثافتی دارم وقتی ورزش نمیکنم. از حالا به بعد تصمیم گرفتم بعد از یه افطار سبک برم ورزش، برگشتم مفصل شام بخورم :) به قول یه دوست عزیزی شام رو مثل شیخ های عرب بگذرونم!

 

🐦

آهنگی که برام فرستاده بود رو توی گروه فرستادم. خیلی شاکی اومده پی وی که آهنگ هایی که برات با ‌کلی ذوق و سلیقه گلچین میکنم رو توی گروه نفرست!

 

🐦

زبان خوندنم با کندی پیش میره و ناراحتم. انگار بلد نیستم بیشتر از این تنهایی زبان بخونم. شاید لازم باشه دوباره کلاس ثبت نام کنم. نمیدونم. کاش یکی بهم میگفت قدم بعدی چیه.

 

🐦

خوشحالم.

 

هیچی ندارم!

/ بازدید : ۲۵

بسم الله مهربون :)

 

عکسی رو از خودم برام فرستاده و زیرش نوشته " تو، تو چشمات چی داری؟!"

 

اصلا نمیدونم کِی و چطوری این عکس رو از من گرفته. حتی نمیدونم چرا الان فرستاده. برای دی یا بهمن ۱۴۰۲ باشه فکر کنم. آروم نشستم و دارم از پنجره ی رستوران بیرون رو نگاه میکنم. به چشمم یکی از قشنگ ترین عکسای منه که خیلی خوشحال، رها و پر آرامش به نظر میام. کنارم هم میم و شوهرش نشستن که دارن از ته دل میخندن!

 

فکر میکنم قشنگ ترین عکسامون زمانی گرفته میشن که خودمون حواسمون نیست ولی کسی که داره عکس رو میگیره همه‌ی حواسش پیش ماست. نه؟!

 

هشتم فروردین.

/ بازدید : ۱۶

بسم الله مهربون :)

 

🐈‍⬛

از آدم های گرندیوز خوشم نمیاد. واقعا حالم رو بهم میزنن. بین پزشک ها هم خیلی زیاده متاسفانه. حالا دکتر شدی، دنیا رو که فتح نکردی. چته واقعا؟!

 

🐈‍⬛

قرار نبود بریم اتاق فرار. یعنی از قبل هیچ برنامه‌ای براش نداشتیم. انقدر اصرار کردن که رفتم. در حالت عادی عاشق سرگرمی ها و تفریحاتی هستم که ترس و هیجان دارن ولی روزه بودم و احساس میکردم قندم افتاده. اون لحظه ای که اتاق تاریک بود و روح وارد شد، روح منم داشت از تنم خارج میشد :| دوست‌پسری هم نداشتم مثل بقیه بچسبم بهش. واقعا حالم بد بود :))

 

🐈‍⬛

از اینکه تنها کسی هستم توی خونه که روزه میگیره خوشم نمیاد. انقدر از تنهایی سحری خوردن بدم میاد که خیلی از سحرها رو بیدار نمیشم چیزی بخورم. اشتباه میکنم. روز به روز توانم بیشتر تحلیل میره. تا آخر ماه رمضون محو میشم.

 

🐈‍⬛

دلم برای دوییدن های روزها و دوچرخه سواری های شبام تنگ شده. با همه ی عشقم به حال و هوای ماه رمضون ولی واقعا تمام برنامه ها و سیستمم ریخته بهم. 

 

🐈‍⬛

سال جدید درست و حسابی درس نخوندم و از دست خودم ناراحتم. استراحت بسه دیگه. از فردا فقط درس، فقط درس، فقط درس :)) واقعا استرس طرح من رو پیر کرده.

 

🐈‍⬛

میو :))

 

با ماسک راحت تر میتونم زشت باشم!

/ بازدید : ۲۴

بسم الله مهربون :)

 

بقیه‌ی دخترا چجوری میتونن انقدر تمیز و نرمال گریه کنن؟!

من انگار دماغم توی کل صورتم پخش شده :|

 

آنلاک مراحل جدید!

/ بازدید : ۱۶

بسم الله مهربون :)

 

اگه بخوام جاهای دیدنی‌ای که دوست دارم برم رو بنویسم، میتونم تا فردا تایپ کنم. همیشه توی رویاهام بود درسم که تموم شد، پولش رو که داشتم، از فرانسه شروع کنم. اصلا از نوجوونی قدم زدن توی خیابون های پاریس آرزوم بوده. شاید اونقدرا هم که توی ذهن منه رویایی و قشنگ نباشه ها اما واقعا آرزومه. من واقعا بارهای بار قهوه و کیک خوردن توی کافه های قشنگ و شبگردی توی خیابون هاش رو مجسم کردم!

حالا همه چی دارم، جز اجازه‌ی بابام :| نگران چی میشی آخه مرد؟! گیر کردیم به خدا. توان نوجوونیم برای بحث کردن و آنلاک تصمیم های جدید ندارم. پیر شدم.

طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان